آیا از ازدواج و پذیرفتن مسئولیت های یک زندگی واقعی ترس دارید؟ خیلی از خانمها مثل شما هستند. این میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از ترسهای کودکی گرفته تا تجربیات بزرگسالی.
ترس از متعهد شدن لزوماً به این معنا نیست که نیاز به کمک حرفهای دارید بلکه نشانه این است که باید دیدگاههای خودتان را درمورد روابط ارزیابی کنید تا ببینید چه چیز جلوی شما را میگیرد و نمیگذارد وابستگی دائمی ایجاد کنید.
برای غلبه بر این مشکلات، این 10 نکته را بخوانید تا ببینید مشکل شما کدامیک از اینهاست.
1. روابط زیادی را دیدهاید که برهم خورده است
آیا والدینتان از هم طلاق گرفتهاند؟ شاید دوستان زیادی داشته باشید که روابطشان برهم خورده و بخاطر آن سختی و درد زیادی را متحمل شدهاند. اگر اینطور است، ترس شما از متعهد شدن در روابط قابل درک است. با شاهد مشکلات احساسی دیگران بودن میفهمید که چه زمانهایی ممکن است رابطه دچار مشکل شود.به جای اینکه روی روابط شکستخورده اطرافتان تمرکز کنید، به زوجهای موفقی که میشناسید دقت کنید تا ببینید آنها برای شاد و خوشبخت زندگی کردن کنار هم چه میکنند.
2. آشنایان و دوستان نزدیک از زندگی مجردی لذت میبرند
با روی کار آمدن فمینیسم، مجرد ماندن دخترها و بالا رفتن سن ازدواج آنها افزایش یافت و زنان زیادی انتخاب میکنند که زندگی مجردی داشته باشند. زنان مجرد هیچوقت فرصتهای بیشتری نداشتهاند و حداکثر زندگی شان در کار خلاصه می شود.
۳.از شکست فردی ترس دارید
شاید به این دلیل از متعهد شدن میترسید که مهارتهای ارتباط طولانیمدت مثل صبر، حوصله و فداکاری را در خود نمیبینید. شاید غذا پختن و تمیزکاری خانه را بلد نیستید و از این میترسید که طرفمقابلتان را در زندگی زناشویی ناامید کنید. به خاطر داشته باشید که هر فرد تواناییهای خاص خود را دارد و افراد مختلف به تواناییهای مختلفی ارزش میگذارند. روابط طولانی زمانی موفق میشوند که افراد به یکدیگر برای آنچه که هستند ارزش بگذارند. همچنین میتوانید وقت بگذارید و مهارتهای جدیدی را یاد بگیرید و از زنانی که ازدواجهای موفقی دارند کمک بگیرید تا اعتمادبهنفس لازم برای غلبه بر ترس از متعهد شدن را به شما بدهند.
۴.از ناامیدی یا سرخوردگی میترسید
وقتی به سالهای آینده یک ازدواج فکر میکنید، ممکن است نگران شوید که ازدواجتان انتظاراتتان را برآورده نکرده و آنی نباشد که میخواستید. البته این تاحدی درست است. ممکن است یک روز از کنار یک مرد شکمگنده از خواب بیدار شوید که جواب حرفهایتان را به جای قربانصدقه با بیحوصلگی میدهد. همچنین ممکن است مثل قبل دیگر به شما توجه نداشته باشد. اما وقتی آن روز میرسد، همانطور که برای همه زوجها پیش میآید، به خودتان یادآور شوید که چرا با این مرد ازدواج کردید و افکاری که بیشترین ترس از متعهد شدن را برایتان آورده است را سرکوب کنید.به خاطر داشته باشید که صداقت و حرف زدن میتواند ترس از سرخوردگی و ناامیدی را از بین برده و بدانید که همه زندگیها بالا و پایین دارند.
۵.در گذشته شکست در رابطه را تجربه کردهاید
مسائل و مشکلات مربوط به متعهد شدن بعد از یک رابطه شکستخورده بیشتر میشود. ازآنجاکه خانمهای بسیاری بیش از یک بار در روابط خود شکست میخورند، نگرانی آنها از متعهد شدن بالاتر میرود. به جای اینکه به متعهد شدن به عنوان یک رفتار جمعی، سعی کنید هر رابطه را به شکل فردی و خاص نگاه کنید. از خودتان بپرسید چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببینید در آینده چه کارهای متفاوتی میتوانید انجام دهید.با این خودآگاهی در وضعیت بهتری برای ارزیابی مردهایی که وارد زندگیتان میشوند خواهید داشت و خواهید توانست تعهد طولانیمدت ایجاد کنید.
6. نمیدانید چطور دوام یک رابطه را حفظ کنید
حتی زنان بسیار خوشبین و بااعتمادبهنفس هم در یک رابطه ایده آل نگرانیهایی برای دوام بخشیدن به رابطه خود دارند. در نامعلومی و بلاتکلیفی دنیای امروز، با زوال ارزشها و جدایی خانوادهها، به نظر نمیرسد روش مطمئنی برای حفظ دوام ازدواج وجود داشته باشد. به همین دلیل است که ارتباط و گفتگو بین زوج ضروری و حیاتی است. هر دو طرف باید با هم هماهنگ باشند تا بفهمند چه اتفاقاتی میافتد و اصلاحات لازم را انجام دهند. اگر ارتباط کلامی دو طرف از بین برود، نخواهید دانست چه باید بکنید.
از خودتان بپرسید چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببینید در آینده چه کارهای متفاوتی میتوانید انجام دهید.با این خودآگاهی در وضعیت بهتری برای ارزیابی مردهایی که وارد زندگیتان میشوند خواهید داشت و خواهید توانست تعهد طولانیمدت ایجاد کنید
7. مطمئن نیستید او همانی است که میخواهید
اگر دوست دارید بدون اینکه برای همیشه متعهد شوید، رابطهای بادوام داشته باشید، ممکن است لازم باشد درمورد مشکلتان برای متعهد شدن با یک مشاور صحبت کنید.اگر کسی که میخواهید باقی عمرتان را با او بگذرانید پیدا نکردهاید، از خودتان سوال کنید شاید توقعات و انتظاراتتان خیلی بالا باشد. آیا در جای نادرست به دنبال آدم درست هستید؟ آیا با کسانی ارتباط برقرار میکنید که هدفشان از آشنایی متفاوت با شماست؟ هرکدام از این دلایل ممکن است باعث شود فکر کنید نمیتوانید به مرد زندگیتان متعهد شوید.
8. نمیخواهید اعضای خانواده را ناامید کنید
یکی دیگر از دلایل ترس از متعهد شدن در روابط، داشتن والدین پرتوقع است که انتظار دارند جراح مغز و اعصاب شوید یا با رئیسجمهور بعدی امریکا ازدواج کنید. اگر از ازدواج قبلی خود بچه دارید، ممکن است نگران واکنش آنها به ناپدری خود باشید. ممکن است هم هست بدون ارزیابی نیازهای احساسی خود و میزان آمادگیتان برای ازدواج، با یکی از دخترخالهها یا دخترعموها برای ازدواج کردن وارد رقابت شدهاید.
بااینکه نگرانی درمورد فرزندان شوهر سابقتان در رابطه با فرد کنونی اهمیت زیادی داشته و منطقی است، خودداری از متعهد شدن برای خوشحال نگه داشتن بقیه به این معنی است که معیار اشتباهی برای داشتن یک رابطه موفق دارید. وقت بگذارید و به این فکر کنید که به جای نیازهای دیگران چه چیزی برای خودتان بهتر است.
9. میخواهید برای لذت بردن از خوشیهای زندگی مجرد بمانید
اگر زندگی راحت و آرامی دارید و نمیخواهید آن را با نگرانیهای رابطه خراب کنید که تا حدی قابل درک است. آیا میخواهید تا پایان عمرتان مجرد بمانید؟ آیا از مسئولیتهای ازدواج هراس دارید؟ با مسائل و مشکلاتی نظیر این باید روبهرو شوید تا مطمئن شوید به تعهد نگاهی سالم دارید. برخلاف این، اگر سبک زندگیتان به شکل غیرمعقولی آزادانه است و نمیتوانید محدود شدن ازدواج را بپذیرید، پس احتمالاً برای متعهد شدن آماده نیستید. به خودتان زمان بدهید تا به دلایل واقعی اینکه چرا باتوجه به سبک زندگیتان و اهداف آیندهتان از متعهد شدن میترسید، فکر کنید.
تعداد مجردهایی که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلایل مختلف بالا رفته است. اگر شما هم از ایندسته افراد هستید، الان وقتش رسیده است که دلایل الگوهای روابطتان را بررسی کرده و ببینید چطور میتوانید برای غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ایجاد تغییر کنید
10. تصور میکنید تعهد عشق رابطه را از بین میبرد
عشق مسئلهای ظریف و حساس است و باید از آن مراقبت شود. بااینکه زندگی واقعی چهره خود را بعد از ازدواج نشان میدهد و پیدا کردن وقت برای صمیمت و لحظات دونفره را سخت میکند، زوجها اگر میخواهند رابطهشان همیشگی شود، باید بالاترین اولویت را به رابطهشان بدهند. زوجهای مسنتر ادعا میکنند که روابط عاشقانه باثباتی که در طولانی مدت ساخته شدهاند بسیار عمیقتر و پرمعنیتر از عشق پرهیجانی است که رابطه با آن آغاز شده است. اجازه بدهید عشقتان رشد کنند.تعداد مجردهایی که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلایل مختلف بالا رفته است. اگر شما هم از ایندسته افراد هستید، الان وقتش رسیده است که دلایل الگوهای روابطتان را بررسی کرده و ببینید چطور میتوانید برای غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ایجاد تغییر کنید.
منبع: مردمان
به نظر میرسد که این روزها وقتی اخبار مربوط به طلاق گرفتن بعضی و ازدواج یا نامزد کردن بعضی دیگر را میشنوید، تعجب می کنید. واقعیت این است که ازدواج برای همه آدمها مناسب نیست.
گاهیاوقات زمان آن هنوز نرسیده است؛ خیلی وقتها هم فرد موردنظرتان فرد مناسبی نیست. برای خیلیها قبول کردن این مسئله سخت است. اما اگر واقعیت را نپذیریم و کورکورانه وارد زندگی زناشویی شویم، اثرات آن به جز خودتان خیلیهای دیگر را هم درگیر خواهد کرد (در بسیاری از موارد شکست یک ازدواج موجب شکست بچهها و شکست کل جامعه میشود). یکی از دلایل مهم برای بالا رفتن میزان طلاق یک دلیل بسیار ساده است: خیلی از ما زمانی ازدواج میکنیم که اصلاً برای آن آمادگی نداریم.
بهترین راه برای کنار آمدن با یک ازدواج شکستخورده، این است که پیشدستی کنید زیرا وقتی یک ازدواج با شکست روبهرو شود، برگرداندن و درست کردن آن بسیار مشکل است. از آنجاکه پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، خیلی مهم است که بفهمیم چطور تشخیص دهیم برای ازدواج آمادگی داریم یا نه.
در زیر به 12 نشانه عدم آمادگی افراد برای ازدواج اشاره میکنیم. البته اگر فکر کردید که نشانهای را جا انداختهایم، حتماً در قسمت نظرات ما را از آن مطلع کنید.
1. بیشتر درگیر مراسم عروسی هستید تا خود ازدواج
خیلیوقتها بیشتر زمان صرف آمادهسازی و برنامه ریختن برای جزئیات مراسم عروسی میشود تا اینکه خود ازدواج موردنظر قرار گیرد. اگر بیشتر از اینکه درمورد وضعیت بدهیهای همسر آیندهتان بدانید، درمورد سالن مراسم عروسی اطلاعات دارید، ازدواج هنوز برای شما مناسب نیست. اگر هیجان عروس یا داماد شدن برایتان آنقدر زیاد است که فرقی ندارد کنار چه کسی لباس عروسی/دامادی تن کنید، باز هم بدانید که راه را خطا رفته اید.
2. هنوز بین شما اعتماد ایجاد نشده است
اعتماد یکی از ضروریتری فاکتورهای ازدواج است. اما بعضیها فکر میکنند که نمیتوان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر میکنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کردهاید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطهای بدون اعتماد باقی نمیماند.
3. نمیتوانید تصور کنید پدر/مادر فرزند او باشید
وقتی با کسی وارد رابطه میشوید که قبلاً ازدواج کرده و از زندگی سابق خود بچه دارد، علاوه بر خود او، درواقع با فرزندش هم وارد رابطه شدهاید. خیلیها را میبینیم که میگویند، «خودش را خیلی دوست دارم اما بچهاش را نه». متاسفانه این موقعیت اصلاً جالب نیست. بچهها بخش دائم و مهم این رابطه هستند. این وضعیت طور دیگری هم ممکن است اتفاق بیفتد. این که شما حس کنید طرف مقابلتان را دوست دارید اما نه به عنوان پدر یا مادر فرزندی که در آینده خواهید داشت. یعنی یا به مسئولیت پذیری او به عنوان والد اعتماد ندارید یا این که ویژگی هایی در او می بینید که دوست ندارید فرزندتان آنها را به ارث ببرد. سر گرفتن چنین اعتمادی به شدت خطرناک است.
4. خیلی وقت است که خواستگار نداشتهاید
اگر خیلی وقت است که خواستگار نداشته اید یا اگر مرد هستید و خیلی وقت است دختر مورد پسندتان را ندیده اید، عجله نکنید. پیدا شدن یک نفر در زندگی شما به معنی این نیست که الزاما با او خوشبخت خواهید شد. هیجان زده نشوید و کمی بیشتر سبک سنگین کنید.
این که شما حس کنید طرف مقابلتان را دوست دارید اما نه به عنوان پدر یا مادر فرزندی که در آینده خواهید داشت. یعنی یا به مسئولیت پذیری او به عنوان والد اعتماد ندارید یا این که ویژگی هایی در او می بینید که دوست ندارید فرزندتان آنها را به ارث ببرد. سر گرفتن چنین اعتمادی به شدت خطرناک است
5. درمورد مسائل حیاتیتان توافق نکردهاید
اگر بدون اینکه درمورد مسائل مهم زندگی با هم حرف بزنید و تصمیمگیری کنید سر سفره عقد رفتهاید، کارتان اشتباه است. مسائل حیاتی ازدواج، ارزشهای شما، تیپ شخصیتیتان و مسائلی از این دست، چیزی نیست که درباره آن بتوانید توافق کنید چون اساسا تغییرپذیر نیستند. اینها همه چیزهایی هستند که باید بدانید و هیچ وقت آنها را برای کسی تغییر ندهید. مسائل مهم و حیاتی شما اهمیت زیادی دارند زیرا کلید یک رابطه موفق ارتباط و گفتگو و حل اختلافات است. با این مسائل باید بعنوان فرصتهایی برای تبادل نظر و عقیده و حل مشکلات استفاده کنید.
6. آماده مصالحه نیستید
هیچ وقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگر اینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمانها و شرایط سخت، آدمها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش میدهند: یا خودخواه میشوند و فقط به خودشان فکر میکنند و یا ازخودگذشته میشوند و فقط به طرف مقابلشان فکر میکنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکردهاید.
7. تحت فشار هستید
آیا به این دلیل میخواهید ازدواج کنید که تحت تهدید یا اولتیماتوم هستید؟ اگر اینطور است، اصلاً نباید این کار را بکنید. ازدواج باید آزادانه و با عشق و احترام از طرف هر دو نفر انتخاب شود. اگر کسی برای ازدواج مجبورتان کرده یا تحت فشارتان گذاشته است، بهتر است که یک بازنگری درمورد اساس و بنیاد رابطهتان داشته باشید.
8. زبان عشقتان یکی نیست
ناتوانی برای درک و دریافت و یا ابراز زبان عشق طرفمقابلتان موجب ویرانی رابطه است. اگر عشقتان را به زبانی که طرفمقابلتان درک میکند ابراز نکرده یا عشق طرفمقابل را به زبان خودتان دریافت نکنید، به این معنی است که شما و همسرتان هیچ وقت به طور کامل عشق را احساس نخواهید کرد.
9. جذابیت جنسی برای هم ندارید
خیلی ساده است، ممکن است طرف مقابل تان بهترین زن یا مرد روی کره زمین باشد اما اگر از نظر ظاهری و جنسی به او جذب نشوید، رابطهتان خیلی زود برهم خواهد خورد.
10. با اعتیاد یا مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکنید
خیلیها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیتهای غیراجتماعی، افسردگی، انزوا و... مبتلا هستند. داشتن ذهن و روان سالم پیشنیاز داشتن یک رابطه سالم است. این چیزی است که در مشاوره های ازدواج مشخص می شود. همچنین سلامت اخلاقی داشتن، عدم اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر، اینترنت، تصاویر مستهجن و... شرط مهمی در انتخاب طرف مقابل برای یک عمر زندگی است.
11. بیش از حد توانتان انرژی میگذارید
وصل شدن دو نفر، وصل شدن دو خانواده و دو گروه دوستان هم هست. فشار اجتماعی معمولاً یکی از مهمترین علتهای طلاق است. باید از خودتان بپرسید، «من به چه قیمتی در این رابطه هستم؟» اگر قرار است از دوستانتان یا خانوادهتان به خاطر طرفمقابل بگذرید، این قیمت بسیار بالایی است که باید بپردازید. دلیل آن این است که اگر همه چیز بین شما و طرفمقابل برهم بخورد، شما هم از نظر احساسی و هم اجتماعی شکست خواهید خورد.
12. ذهنتان هنوز سردرگم است
اگر به این دلیل نگران ازدواج هستید که احساس میکنید فردی بهتر ممکن است بعدها بر سر راهتان قرار گیرد، ازدواج هنوز مناسب شما نیست. وقتی ازدواج میکنید، باید اطمینان کامل داشته باشید که این فرد، بهترین برای شماست و بدون او قادر به زندگی کردن نیستید.
منبع: ایده آل
مرد زندگیتان چطور روزهایش را میگذراند، در حرفهاش چه میگذرد و چه برنامهای برای آینده دارد. باید بتوانید واکنشهایش را در مهمانیهایی که قرار است در آینده بروید پیشبینی کنید و بدانید که او به ازدواج و شخصی به نام «همسر» چطور نگاه میکند.
قرار است یک عمر با او زیر یک سقف زندگی کنید. صاحب فرزند شوید و در کنارش با جوانیتان خداحافظی کنید. اما معمولا آنچه دلیل انتخابتان میشود، چنین تصویری نیست. شاید شما به دنبال انتخابی هستید که همه را شگفتزده کند؛ انتخاب شایستهای که ارزش شما را در ذهن دیگران بیشتر کند و مهمتر اینکه زندگی بیدغدغه و آرامی را برایتان به همراه بیاورد. خب... بهتر است کمی دیدتان را بازتر کنید و چند قدم آنطرفتر را هم ببینید.
شما علاوه بر این موضوعات به چیزهای دیگری هم برای خوشبختی نیاز دارید. باید بدانید که مرد زندگیتان چطور روزهایش را میگذراند، در حرفهاش چه میگذرد و چه برنامهای برای آینده دارد. باید بتوانید واکنشهایش را در مهمانیهایی که قرار است در آینده بروید پیشبینی کنید و بدانید که او به ازدواج و شخصی به نام «همسر» چطور نگاه میکند. باخبر شدن از این موضوعات پیچیده آسان نیست اما اگر به شغل خواستگارتان نگاه کنید و از اسطورهها کمک بگیرید، کار برایتان کمی آسانتر میشود.
تاجر است؟
خوبیاش این است که:
آدمهایی که سراغ حرفه تجارت میروند، حسابی با اجتماع درگیر میشوند. ساعات طولانی این کار باعث میشود که صمیمیتی میان آنها و همکارانشان ایجاد شده و دایره روابط اجتماعیشان هر روز بزرگتر شود. اگر با یک بازاری ازدواج کنید، دغدغه مالی نخواهید داشت و خوبی این شغل این است که همسرتان هیچوقت کارش گیر نمیافتد، چون همیشه آدمهایی در کنارش هستند که مشکلاتش را حل کنند. افرادی که چنین شغلی دارند، از حساب، کتاب و اقتصاد سر درمیآورند. آنها میتوانند راهنمای خوبی برای اطرافیانشان باشند و در مورد موضوعات شایعی مثل پرداخت مالیات، وام گرفتن و دیگر مسائل مالی به آنها مشاوره دهند.
بدیاش این است که:
به دلیل ساعات کار طولانی، خسته و فرسوده به خانه میرسند و گرچه در بسیاری مواقع اوضاع مالیشان روبه راه است اما نوسانات اقتصادی به آنها اضطراب زیادی وارد میکند. آنها میتوانند شرایط مالی خوبی را برای شما فراهم کنند، اما ممکن است مثل مردهای دیگر نتوانند زمان زیادی را با شما بگذرانند و شاید مجبور باشند که حتی در روزهای تعطیلی که همه به مسافرت میروند، در خدمت شغلشان باشند. مردی که شغل آزاد دارد، نمیتواند مثل یک کارمند ساعت 6 بعد از ظهر به خانه بیاید و به احتمال زیاد وقتی در کنار شما حضور پیدا میکند که فکر و جسمی خسته دارد.
زئوس؛ فرمانروای بیرقیب
مرد بازاری، یک مرد زئوسی است. او در کارش حرفهای است و چنین تواناییای برایش غرور را هم به همراه میآورد. چنین مردی همیشه زیردستهایی دارد که خردهکاریهایش را انجام میدهند و اصلا هم بعید نیست که در دنیای زندگی مشترک هم به دنبال زیردست بگردد. تفریح برای او جمع شدن در گروه مردانی است که همه صاحب شهرت و قدرت هستند. کم پیش میآید که یک مرد زئوسی توصیههای دیگران را بپذیرد زیرا گمان میکند هیچ کس به خوبی او نمیتواند دنیا را ببیند.
همسری از جنس زئوس
برای این مردها قدرت حرف اول را میزند و احساس در درجه دوم اهمیت قرار دارد. درست است که مردان زئوسی عاشق قدرت هستند اما بعضیهایشان ترجیح میدهند زنی فرمانروایشان شود و اختیارشان را به دست بگیرد. آنها ترجیح میدهند با فردی مثل خود یا بالاتر از خود ازدواج کنند. برای مثال مرد زئوسیای که صاحب یک شرکت است، ترجیح میدهد با دختر فردی ازدواج کند که شرکتی بزرگتر در اختیار دارد. به همین دلیل است که در میان برخی بازاریها، ازدواجهای عاشقانه را کمتر میبینیم زیرا آنها ترجیح میدهند با چشم باز معیارهای دختر مقابلشان را بسنجند و سنتی ازدواج کنند. در اغلب موارد چنین مردی یک پدرسالار است که هم قدرت را به دست میگیرد و هم خودش وظایفی که در قبال خانواده دارد را به خوبی انجام میدهد. اگر میخواهید با یک زئوسی ازدواج کنید، باید خیلی واقعیتها را بپذیرید و قبول کنید که او مثل خیلی از مردهای دیگر شریک تکتک لحظات زندگیتان نمیماند زیرا چنین مردی بعد از تمام شدن ماه عسل، وقت زیادی برای همسرش ندارد و تازه در میانسالی یادش میآید که باید به روابطش عمق بدهد و قدر اطرافیانش را بداند. البته در موارد کمی هم یک زن چنان پیکان عشقش را به قلب او میزند که حتی یک زئوسی تا آخر عمر بردهاش میشود.
خبرنگار است؟
خوبیاش این است که:
اگر خواستگار شما اهل رسانه و وسایل ارتباط جمعی است، خوشحال باشید. او روحیهای لطیف و درکی خوب از اجتماعی که در آن زندگی میکند، دارد. حساس است و به جزئیات توجه میکند و در هر جمعی که بنشیند، حرفی برای گفتن دارد. چنین فردی برونگراست و نهتنها از اینکه دانستههایش را در اختیار دیگران بگذارد، خجالت نمیکشد، بلکه از این راه برای جلب نظر آنها هم استفاده میکند. او خیلی خوب روی آدمهای اطرافش تاثیر میگذارد و آنها را طرفدار خود میکند. زندگی با چنین فردی زیباست زیرا او همیشه راه تازهای برای رفتن پیش رو دارد و هیچوقت تکراری و کسلکننده نمیشود.
بدیاش این است که:
ظرف یک چشم بر هم زدن بیکار میشود و روی همیشگی بودن درآمدش نمیتوانید حساب کنید. شغلش پراسترس است و زمانبندی کارش میتواند زندگیتان را به هم بریزد زیرا اگر در کارش حرفهای باشد، احتمالا وقت و بیوقت برای رسیدگی کردن به آن از خانه بیرون میزند و حتی ممکن است گاهی چند روز تنهایتان بگذارد. اگر به دنبال یک همسر مظلوم و باوقار میگردید، او را انتخاب نکنید، چون بیش از حد اجتماعی بودنش ممکن است شما را آزار دهد. گرچه او فردی توانمند است و همیشه راهی برای موفق بودن پیدا میکند، اما از این شاخه به آن شاخه پریدنش گاهی شما را آزار خواهد داد.
هرمس؛ خلاق و ماجراجو
مرد هرمسی ذهنی سریع دارد. او ایدهپردازی موفق است و بدون وقتکشی میتواند ایدههایش را محقق کند. او مدام در حال حرکت است و هرگز نمیتوانید یکجا بنشانیدش. چنین مردی سخنور خوبی است گرچه خلاقیتش همیشه او را پیش میراند اما علایق متنوعش نمیگذارد که یک کار را تا آخر انجام دهد و در آن متخصص شود. او دوست ندارد کاری را بر اساس نظر دیگران انجام دهد و ترجیح میدهد میانبری را برای رسیدن به هدف و مقصدش پیدا کند. مرد هرمسی مدام در سفر است، سبک و ساده سفر میکند و برای آزادی فیزیکی و روانیاش ارزش زیادی قائل است. همین حس ماجراجویی است که این مردها را مورد توجه قرار میدهد و باعث میشود در همان ملاقاتهای اول، زن مقابلش احساس کند که مرد زندگیاش را پیدا کرده است.
همسری از جنس هرمس
مرد هرمسی اگر بتواند زن رویاییاش را پیدا کند، با تمام وجود عاشقش میشود و اگر زنی انتظارات غیرواقعی از او نداشته باشد، به خوبی در کنارش زندگی میکند. او به دنبال همسری میگردد که در نبودش بتواند خانه و زندگی را به شکلی شایسته نگه دارد و همیشه منتظر بازگشت او باقی بماند. البته انتظار نداشته باشید که یک مرد هرمسی جزئیات کارش را با شما در میان بگذارد و از شما همفکری بخواهد چراکه حتی اگر نظر شما را هم بپرسد، در نهایت کار خودش را میکند. این مردها دوست دارند با زنانی مستقل ازدواج کنند؛ زنانی که از زندگی و معادلاتش سر درمیآورند و دنیا را به شکلی متفاوت از آدمهای عادی میبینند. زندگی با یک مرد هرمسی زیباست اما میتواند بعد از مدتی استرسزا هم شود. از این شاخه به آن شاخه پریدن این مرد، باعث میشود که هیچوقت نتوانید روی ثبات زندگیتان حساب کنید و چه از نظر مالی و چه از نظر اجتماعی، همیشه دلتان بلرزد. چنین مردی معمولا در حال زندگی کرده و کمتر از هر چیزی به آینده و عاقبتنگری فکر میکند.
هنرمند است؟
خوبیاش این است که:
لطیف و بااحساس است و پلیدیهایی که شاید در آدمهای دیگر بتوانید پیدا کنید در ذهن و زندگی او جایی ندارد. او به چهرهاش نقاب نمیزند و با آدمهای دورو هم میانهای ندارد. چنین مردی به دنبال زنی میگردد که ارزش واقعی عشق را بداند. اگر با او ازدواج کنید، میتوانید به حسی که دارد هم مطمئن باشید. حمایت عاطفی این مرد را میتوانید تا ابد از آن خود کرده و یک زندگی رمانتیک و پر از عشق را در کنارش تجربه کنید. او معمولا فردی متین است که برای آدمهای دور و برش هم قابل احترام است.
بدیاش این است که:
زیاد به فکر پول و درآمد نیست و نمیتواند زندگی مرفهی را برای شما بسازد. اگر ازدواجتان با او با عشق انجام نشود، هیچ امیدی به خوشبختی نمیتوانید داشته باشید چراکه تنها دلیل دلبستگی او به زندگی مشترک، عشق است. گاهی از اینکه در دنیای واقعی زندگی نمیکند و زندگی را با تمام بدیهایش نمیبیند عصبانی میشوید و گاهی از اینکه آنقدر بیآلایش است که مورد سوءاستفاده آدمهای دور و برش قرار میگیرد آسیب میبینید. اگر در خانوادهای که هنر در آن جایی ندارد زندگی میکنید، نباید انتظار صمیمی شدن او با اطرافیانتان را داشته باشید زیرا او به داشتن حرف مشترک و بیآلایش بودن آدمها اهمیت زیادی میدهد.
هادس رؤیایی و عاشق
برای انسانی که دور از اجتماع زندگی میکند، آنچه در دنیای بیرون رخ میدهد، اهمیتی ندارد و زندگی هادس هم چنین زندگیای است. مرد هادسی از شهرت و ثروت کافی برخوردار نیست و اهمیتی هم به آن نمیدهد. او نقابی به چهره ندارد و دوست دارد خودش را همانطور که هست به آدمهای بیرون نشان دهد. حتی اگر او مزه دنیای بیرون را چشیده باشد و در دورهای از زندگیاش غنا را تجربه کرده باشد، باز هم ترجیح میدهد که به دنیای درونش بازگردد و قید همه داشتههایش را بزند. او فردی قابل اطمینان و مشاوری خوب است. چنین مردی میتواند یک همیشه عاشق باشد و معمولا به کارهایی مشغول میشود که برایش معنا دارد.
همسری از جنس هادس
انتظار نداشته باشید که یک مرد هادسی مدیرکل یک سازمان بزرگ شود چون نهتنها او درهیچ حرفهای استخدام نمیشود، بلکه تا پایان عمر کاری معمولی که از آن لذت میبرد را، حتی با کمترین درآمد انجام میدهد. او برای زنها مناسب و خودش هم میتواند عشق را به عمیقترین شیوه تجربه کند اما درونگرایی بیش از حدش گاهی میتواند به تنهاییاش تا پایان عمر بینجامد زیرا او تنها با یک عشق دو طرفه تن به ازدواج میدهد. خبرهای ورزشی، سیاست و موضوعاتی از این دست برای او زیبایی ندارد. مرد هادسی حتی در شلوغترین جمعها هم ساکت است و کمتر توجه دیگران را به خود جلب میکند. اگر به دنبال یک همسر برونگرا هستید که شمع مجالس باشد، هرگز چنین مردی را انتخاب نکنید، چون حتی با اصرارهای شما هم حاضر نمیشود از لاک خودش بیرون بیاید. او نمیتواند بهراحتی با آدمها صمیمی شود و احساسات خودش را بیرون بریزد و تنها اگر همسری ایدهآل برایش باشید، میتوانید از رازهایش باخبر شوید.
پزشک است؟
آپولو مرد قانون و نظم
مردی که عاشق نظم و قانون است، یک آپولویی است. او میانهای با رفتارهای هیجانی و احساسی ندارد و با قانون، موسیقی و نظم زندگی میکند. او معمولا فردی ایدهآلگراست اما محدودیتهای خود را هم میشناسد. یک مرد آپولویی سیمایی قهرمانانه دارد اما هرگز مثل یک قهرمان بیمحابا عمل نمیکند و با احتیاط، از خطر دوری میکند. او بهجای انداختن خود در مهلکه ترجیح میدهد فقط تماشاگر باشد. مرد آپولویی کاملا پیشرو و موفق است و میتواند روی یک کار تمرکز کند و با موفقیت آن را به اتمام برساند. به همین دلیل است که چنین مردی میتواند رهبر سازمانی موفقی باشد. او هدفمند است و ترجیح میدهد به رشتههای حقوق و پزشکی وارد شود. مردی با روحیه آپولویی در سازمانهای بزرگ مشغول کار میشود و حتی میتواند با وجود روابط دوستانهای که با دیگران دارد، رقابتجو باشد.
خوبیاش این است که:
احتمالا درآمد خوبی دارد و بهدلیل مهارتی که دارد، میتواند در زندگی شخصی هم از شما محافظت کند و به فکر سلامتتان باشد. حضور چنین فردی در خانه، میتواند شما را با گروه زیادی از آدمها در شغلها و جایگاههای مختلف پیوند بزند و نگذارد که مشکلاتتان حل نشده باقی بماند. معمولا به نشانهها و جزئیات توجه زیادی نشان میدهد و دقت و صبوریاش هم زیاد است. اگر با چنین مردی زندگی میکنید، میتوانید مدیریت برنامههای خانواده را بر عهدهاش بگذارید و نگران چیزی نباشید.
بدیاش این است که:
مدام درگیر کار یا مطالعه است و از آنجا که بیشتر با دردها و غصههای آدمها درگیر است، فکرش مشغول میشود؛ اما لذت یک درمان موفق، میتواند احساس غرورش را بیشتر کند. اگر با چنین مردی ازدواج میکنید، انتظار نداشته باشید که پابهپایتان مسئولیتهای خانه و خانهداری را برعهده بگیرد چراکه او بیشتر شریک شما در برنامهریزی و امور مالی است. در کنار او خودتان را فراموش نکنید چراکه میانهای با زنان وابسته و ناتوان ندارد و این موضوع میتواند به شکست زندگی شما بینجامد.
وکیل است؟
همسری از جنس آپولو
چنین مردانی معمولا جذب زنهای مستقل، با لیاقت و زیبا میشوند و در محیط کار هم ترجیح میدهند با چنین افرادی همکار باشند. سرگرمی آنها بازیهای رقابتی است و در اوقات فراغتشان هم دوست دارند با شما مسابقه دهند. مرد آپولویی به هنر و موسیقی اهمیت میدهد اما معمولا درگیر عشق نمیشود و در رابطه با همسرش، چندان احساسی رفتار نمیکند. در مقابل او مراقب رفتارهایتان باشید و کاری نکنید که نتواند تا پایان عمر آن را فراموش کند چراکه کینه و انتقامجویی رفتارهایی است که میتواند در وجودش پنهان شده باشد. با تمام این اوصاف، ازدواج برای او مثل وارد شدن به دانشگاه و شروع یک کار جدید است که با جدیت و برنامهریزی آن را ادامه میدهد. این مردها به دنبال این هستند که جفتی مناسب و هماهنگ با خود پیدا کنند اما دوام ازدواج آنها، کاملا به همسرش بستگی دارد.
خوبیاش این است که:
معمولا افراد منظمی هستند و اغلب پایگاه اجتماعی شایسته و درآمد خوبی هم دارند. این آدمها معمولا در میان فامیل و دوستان محبوب هستند چون میتوانند آنها را در مورد مسائل رایج زندگی راهنمایی کرده و در لحظات سخت زندگیشان، مشکلات را برایشان حل یا کمرنگ کنند. آنها آدمهای سختکوشی هستند و معمولا روانشناسان خوبی هم بهشمار میآیند چون هم میتوانند دل مراجعانشان را راضی کنند و هم در مقابل قانونمداران به تاثیرگذارترین شکل حرفهایشان را بیان کنند.
بدیاش این است که:
شغل آنها یکی از خطرناکترین شغلهاست و نهتنها پر از اضطراب و هراس است بلکه میتواند صاحبش را هم در معرض تهدیدهای جدی قرار دهد. او یا از نظر ذهنی و عاطفی درگیر مشکل موکلش میشود و به خاطرش عذاب میکشد یا به دلیل بنبستهایی که در مراحل انجام کار با آنها روبهرو میشود، مدام تحت فشار و استرس است. اگر او دفتر وکالت دارد، نباید انتظار آوردن یک پول ثابت ماهانه به خانه را داشته باشید چراکه پولهای کلان را در فاصلههای زمانی طولانی کسب میکند.
منبع:برترین ها
علامه محمد تقی جعفری
استاد علامه محمد تقی جعفری قدس سره به سال 1304 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد و پس از تحصیلات عالیه علوم اسلامی در شهر تبریز، تهران، قم و نجف اشرف در محضر آیات عظام، میرزا فتاح شهیدی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ کاظم شیرازی، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم کسب فیض نمود.
تا حال حاضر بیش از هشتاد اثر از آثار استاد به طبع رسیده است و چاپ بعضی از آنان همچون شرح مثنوی در 15 جلد مکرر را تجدید گردیده است. ضمناً تحت نظارت ایشان و طی 12 سال کاملترین کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد رحلی تحت عنوان «از دریا به دریا» منتشر شده است.
از آثار برجسته ایشان شرح و تفسیر بر نهج البلاغه می باشد که 27 جلد آن به زبان فارسی چاپ و منتشر شده است. دیگر اثر نفیس استاد جعفری، در زمینه بررسی و مقایسه افکار مولانا با فلسفه ها و جهان بینی های شرق و غرب می باشد که تحت عنوان مولوی و جهان بینی ها چاپ شده است.
در زمینه حقوق بشر و مقایسه آن با حقوق بشر در اسلام، کتاب مفصل و مشروحی به قلم ایشان منتشر شده که نظریات جدید آن در کنفرانس اسلامی طرح ومورد استفاده قرار گرفته است. کتاب مزبور به زبان انگلیسی نیز ترجمه و چاپ شده است و به زبان ژاپنی توسط یکی از اساتید دانشگاه ناکویا در دست ترجمه است.
بیش از 60 کتاب و مقاله دیگر استاد علامه جعفری هنوز منتشر نشده و در آینده به طبع خواهند رسید. که به این ترتیب مجموعه آثار منتشر نشده ایشان متجاوز از 150 عنوان می گردد. کتاب های ایشان در زمینه های: فقه، علوم سیاسی، روان شناسی، علوم تربیتی، معارف اسلامی، نظریه زیبایی و هنر در اسلام مباحث فلسفی و کلامی، مشحون از آرا و نظریات ابتکاری و بدیع است.
تاکنون ده ها نویسنده، استاد و محقق و متفکر از سراسر جهان با ایشان مذاکرات علمی داشته اند که بیش از 50 فقره از این مذاکرات در 2 جلد کتاب تحت عنوان «تکاپوی اندیشه ها» منتشر شده است.
لازم به ذکر است که مکاتبات علمی علامه جعفری با برتراند راسل فیلسوف شهیر انگلیسی که طی آنها، استاد جعفری به برخی از نظریات راسل انتقاد وارد ساخته، در بعضی از کتاب های ایشان مثل: نقد و بررسی افکار راسل، توضیح و بررسی مصاحبه راسل ـ وایت مکرر به چاپ رسیده است. همچنین کتابی تحت عنوان «بررسی و نقد سرگذشت اندیشه ها» حاوی تحلیل و نقد نظریات آلفرد نورث وایتهد پدر منطق ریاضی که یکی از بزرگترین فلاسفه اروپا می باشد، چاپ و منتشر شده است.
ضمناً کتاب هایی به قلم ایشان در نقد و تحلیل فلسفه پوزیتیویستی و نئوپوزیتیویستی معاصر غرب چاپ و منتشر شده است. که از آن جمله می توان به شرح و نقد نظریات کانت، هگل، دکارت و دیوید هیوم اشاره نمود.
استاد فقید علامه محمد تقی جعفری (ره) بر اثر بیماری در تاریخ 25/8/1377 به رحمت ایزدی پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد
فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری (قدس سره)
در فقه:
1ـ رسائل فقهی که شامل مطالب زیر است:
ـ طهارت اهل کتاب
ـ ذبایح اهل کتاب
ـ عدم انحصار زکات در موارد نه گانه
ـ قاعده لاضرر و لاضرار
ـ حلیت و حرمت گوشت انواع حیوانات
ـ حقوق حیوانات در فقه اسلامی
ـ کیفر سرقت در اسلام
ـ مقایسه حقوق بشر در اسلام و غرب
ـ بحثی درباره امر به معروف و نهی از منکر
ـ حرمت سقط جنین
ـ مسئولیت مدنی ناشی از جرم کودکان بزهکار در فقه و حقوق اسلامی
2ـ حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
3ـ الرضاع
در فلسفه:
1ـ جبر و اختیار
2ـ مجموعه مقالات که شامل موضوعات زیر است:
ـ برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
ـ برهان کمالی (وجویی) در اثبات خدا
ـ هدف زندگی
ـ مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالکیت
ـ حرکت و تحول
ـ حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
ـ طبیعت و ماورای طبیعت
ـ علم در خدمت انسان
ـ رابطه علم و حقیقت
ـ علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
ـ علم از دیدگاه اسلام
ـ امید و انتظار
3ـ ارتباط انسان و جهان
4ـ ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
5ـ نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی
ـ مفاهیم و اندیشه های مجرد
ـ خویشتن
ـ علیت
ـ استی و بایستی
7ـ بررسی و نقد برگزیده افکار راسل
8ـ زیبایی وهنر از دیدگاه اسلام
9ـ حکمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام) این کتاب ترجمه و تفسیر فرمان مبارک حضرت امیر المؤمنین (ع) به مالک اشتر است.
10ـ بررسی و نقد کتاب (سرگذشت اندیشه ها) که مهمترین کتاب آلفرد نورث وایتهد در فلسفه مغرب زمین است.
11ـ پیام خرد، این کتاب حاوی تعدادی از سخنرانی های بین المللی می باشد که به عنوان نمونه می توان به سخنان ایشان تحت عنوان (تقسیم بندی فلسفه ها) در یونان در دانشگاه آتن اشاره نمود.
پس از این سخنرانی و بیان این تقسیم بندی جدید در فلسفه، آقای پروفسور «موچوبولوس» استاد بزرگ فلسفه در دانشگاه آتن درباره استاد علامه جعفری این مطالب را بیان کرد: همان گونه که در معرفی استاد گفتم: ایشان بسیار عمیق به مسائل می نگرند. امروز شما آقایان و خانم ها با سخنرانی علامه جعفری می توانید این موضوع را تأئید کنید که استاد علامه جعفری تقسیم بندی جدیدی را که برای علم و فلسفه و انواع آن مطرح کرده اند بسیار جالب است و با توجه به افکار ایشان می توان خطوط اصلی فلسفه و وظایف آینده فیلسوف را تعیین کرد.
12ـ فلسفه دین
13ـ تحقیقی در فلسفه علم
14ـ فلسفه و هدف زندگی
15ـ فلسفه و نقد سکولاریزم
16ـ مقدمه ای بر فلسفه
17ـ مولوی و جهان بینی ها
18ـ تعاون الدین و العلم
19ـ الامر بین الامرین
20ـ نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفه القدیمه و الحدیثه
21ـ آفرینش و انسان
22ـ موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
در عرفان:
1ـ عرفان اسلامی
2ـ آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
3ـ نیایش امام حسین (ع) در صحرای عرفان (به زبان فارسی و عربی)
4ـ تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
5ـ حضرت علی (ع) و عرفان
6ـ علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی
در علم النفس:
1ـ آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
2ـ وجدان
در معارف اسلامی:
1ـ ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد)
2ـ ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
3ـ انسان در دیدگاه قرآن
4ـ مبدا اعلا
5ـ امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
6ـ شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی
7ـ علم از دیدگاه علی
8ـ علم و دین در حیات معقول
9ـ اخلاق و مذهب
10ـ شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها:
1ـ سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)
2ـ حکمیت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس یو روسی)
3ـ تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
4ـ از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)
در مباحث علمی:
1ـ عمل تجوید ذهن
2ـ بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه ای و ترکیبی
3ـ دانش ها و ارزش ها در مجرای قوانین علمی
در مدیریت:
1- انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش های معاصر
در فرهنگ:
1ـ فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
2ـ طرحی برای انقلاب فرهنگی
منبع:aviny.com
زندگینامه ی شهید آیة الله سید حسن مدرس رحمت الله علیه(1)
فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیة الله سید حسن مدرس یکی از چهرههای درخشان تاریخ تشیع بشمار میرود که زندگی و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی وی میتواند برای مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبی است. او موقعیت خود راسراسر در راه اعتلای اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامی و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.
همان گونه بود که میگفت و همانطور گفت که میبود. سرانجام به موجب آنکه با عزمی راسخ چون کوهی استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطهگری استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وی را به ربذه خواف تبعید نمودند و در کنج عُزلت و غریبی این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.
این نوشتار اشارهای کوتاه به زندگی ابرمردی است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیّر واداشت.اگر ما به ذکر نامش میپردازیم و خاطرهاش را ارج مینهیم بدان علت است که وی پارسایی پایدار و بزرگواری ثابت قدم بود که لحظهای با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامی مدت عمرش ساده زیستن، تواضع، قناعت و به دور بودن از هر گونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوی را کسب کرد.
ولادت و تحصیلات
شهید سید حسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی و نسب نامهای که حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره) تنظیم نموده از سادات طباطبایی زواره است که نسبش پس از سی و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ میرسد. یکی از طوایفی که مدرس گل سرسبد آن به شمار میرود طایفه میرعابدین است این گروه از سادات در دهکده ییلاقی «سرابه» اقامت داشتند.
سیداسماعیل طباطبائی (پدر شهید مدرس) که از این طایفه محسوب میگشت و در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود، برای آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زوارهای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کرده، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سید کاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبائی زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد.
ثمره این پیوند با میمنت فرزندی بود که به سال 1278 ق. چون چشمهای پاک در کویر زواره جوشید. پدر وی را حسن نامید. همان کسی که مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعههایی نوشیدند. پدرش غالباً در «سرابه» به امور شرعی و فقهی مردم مشغول بود ولی مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش بسر میبردند تا آنکه حادثهای[1] موجب شد که پدر فرزندش را که شش بهار گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش میرعبدالباقی ببرد و محله فضل آباد این شهر را به عنوان محل سکونت خویش برگزیند. این در حالی بود که میر عبدالباقی قبلاً از زواره به قمشه مهاجرت کرده و در این شهر به فعالیتهای علمی و تبلیغی مشغول بود.[2]
سید عبدالباقی بیشترین نقش را در تعلیم سید حسن ایفا نمود و او را در مسیر علم و تقوا هدایت کرد و به هنگام مرگ در ضمن وصیت نامهای سید حسن را بر ادامه تحصیل علوم دینی تشویق و سفارش نمود زمانی که سید عبدالباقی دارفانی را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود.[3] وی در سال 1298 ق. به منظورادامه تحصیل علوم دینی رهسپار اصفهان گردید و به مدت 13 سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از سی استاد را درک کرد.[4] ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی آموخت.
در محضر آخوند ملامحمدکاشی کتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل نمود. یکی از اساتیدی که دانش حکمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت حکیم نامدار میرزا جهانگیر خان قشقایی است.[5]
مدرس در طول این مدت در حضور آیات عظام سیدمحمدباقر درچهای و شیخ مرتضی ریزی و دیگر اساتید در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و در اصول آنچنان مهارتی یافت که توانست تقریرات مرحوم ریزی را که حاوی ده هزار سطر بود، بنگارد. شهید مدرس چکیده زندگینامه تحصیلی خود را در حوزه علمیه اصفهان در مقدمه شرح رسائل که به زبان عربی نگاشته، آورده است.
وی پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در شعبان 1311 ق. وارد نجف اشرف شد و پس از زیارت بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت و تشرف به حضور آیة الله میرزای شیرازی در مدرسه منسوب به صدر سکونت اختیار نمود و با عارف نامدار حاج آقا شیخ حسنعلی اصفهانی هم حجره گردید.
مدرس در این شهر از جلسه درس آیات عظام سید محمد فشارکی و شریعت اصفهانی بهره برد و با سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد صادق طباطبائی و شیخ عبدالکریم حائری، سید هبة الدین شهرستانی و سید مصطفی کاشانی ارتباط داشت و مباحثههای دروس خارج را با آیة الله حاج سید ابوالحسن و آیة الله حاج سید علی کازرونی انجام میداد.
مدرس به هنگام اقامت در نجف روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته به کار میپرداخت و درآمد آن را در پنج روز دیگر صرف زندگی خود مینمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأیید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر به سال 1318 ق. (در چهل سالگی) از راه ناصریه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختیاری راهی اصفهان گردید.
دوران تدریس
مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت کوتاه در قمشه خصوصاً روستای اسفه و دیدار با فامیل و بستگان، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترک و در این شهر اقامت نمود. وی صبحها در مدرسه جدة کوچک (مدرسه شهید مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جدة بزرگ درس منطق و شرح منظومه میگفت و در روزهای پنجشنبه طلاب را با چشمههای زلال حکمت نهجالبلاغه آشنا مینمود. تسلط وی به هنگام تدریس در حدّی بود که از این زمان به «مدرس» مشهور گشت.
وی همراه با تدریس با حربة منطق و استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مرم به ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت کرد.
زمانی پس از شکست کامل قوای دولت در درگیری با نیروهای مردمی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد. صمصام السلطنه که به عنوان فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری نقش مهمی در ماجرای مشروطیت داشت در رأس حکومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر مخارج قوا و خساراتی را که در جنگ با استبداد قاجاریه به ایشان وارد آورده بود به عنوان غرامت از مردم اصفهان آنهم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس که در جلسه انجمن ولایتی اصفهان حضور داشت و نیابت ریاست آن را عهده دار بود با شنیدن این خبر بشدت ناراحت شد و گفت حاکم چنین حقی را ندارد و اگر شلاق زدن حدّ شرعی است پس در صلاحیت مجتهد میباشد و آنها (حاکمان قاجار) دیروز به نام استبداد و اینها امروز به نام مشروطه مردم را کتک میزنند.
صمصام السلطنه با مشاهده این وضع دستور توقیف و تبعید مدرس مبارزه را صادر کرد امّا وقتی ماجرای تبعید این فقیه به گوش مردم اصفهان رسید کسب و کار خود را تعطیل و به دنبال مدرس حرکت کردند. این وضع کارگزاران صمصام را بشدت نگران کرد و خشم مردم، حاکم اصفهان را ناگزیر به تسلیم نمود و با اجبار و از روی ناچاری در اخذ مالیات و دیگر رفتارهای خود تجدید نظر کرد و مدرس هم در میان فریادهای پرخروش مردم که میگفتند «زنده باد مدرس»، به اصفهان بازگشت.
مدرس در ایام تدریس به وضع طلاب و مدارس علمیه و موقوفات آنها رسیدگی میکرد و متولیان را تحت فشار قرار میداد تا در آمد موقوفات را به مصرف طلاب برسانند. تسلیم ناپذیری او در مقابل کارهای خلاف و امور غیر منطقی برگروهی سودجود و فرصت طلب ناگوار آمد و تصمیم بر ترور او گرفتند. امّا با شجاعت مدرس و رفتار شگفتانگیز او این ترور نافرجام ماند و افراد مذکور در اجرای نقش مکارانة خودناکام ماندند.[6]
آیة الله شهید سید حسن مدرس در سنین جوانی به مقام رفیع اجتهاد رسید و از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله علمیه خود نشد، در فقه و اصول و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار نهاد و آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره) تألیفات فقهی او را ستوده و افزوده است که: از مدرس اجازه نقل حدیث داشته است.[7]
آیة الله حاج سید محمدرضا بهاءالدینی در مصاحبه ای اظهار داشته است مرحوم مدرس یک رجل علمی و دینی و سیاسی بود و این گونه فردی مهمتر از رجل علمی و دینی است. زیرا این مظهر ولایت است که اگر ولایت و سیاست مسلمین نباشد دیگر فروع اسلامی تحقق کامل نمییابد.[8]
مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز نمود و تأکید کرد که کار اصلی من تدریس است و سیاست کا ر دوم من است.[9] وی در 27 تیر ماه 1304 ش. که عهدهدار تولیت این مدرسه گشت برای اینکه طلاب علوم دینی از اوقات خود استفاده بیشتری نموده، و با جدیت افزونتری به کار درس و مباحثه بپردازند برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظام نامهای تدوین کرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد و برای احیا و آبادانی روستاها و مغازههای موقوفه مدرسه زحمات زیادی را تحمل کرد.
عصرهای پنجشنبه اغلب در گرمای شدید تابستان به روستای اطراف ورامین رفته و خود قناتهای روستاهای این منطقه را مورد بازدید قرار میداد و گاه به داخل چاهها میرفت و در تعمیر آنها همکاری میکرد و از اینکه با چرخ از چاه گل بکشد هیچ ابایی نداشت. 10
در این مدرسه شخصیتهایی چون آیة الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، آیة الله سید مرتضی پسندیده (برادر بزرگتر حضرت امام)، شیخ محمد علی لواسانی و... تربیت شدند.11
-------------------------------------
پی نوشت:
[1] . در این مورد نگاه کنید به مقاله طفولیت مدرس، به قلم محیط طباطبائی، مجله محیط، شماره دوم، سال اول، مهر 1321.
[2] . مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، عبدالعلی باقی، ص 26.
[3] . اعیان الشیعه، سیدمحسن امین، ج 5، ص 21.
[4] . همان مأخذ.
[5] . مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 160 و 161.
[6] . مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج اول، ص 29 و 213، مدرس شهید نابغه ملی ایران، دکتر علی مدرسی، ص 45 و 47؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 130.
[7] . مدرس قهرمانی آزادی، حسین مکی، ج 2، به نقل از یادنامه مدرس، ص 129.
[8] . مجله حوزه، سال سوم، شماره مسلسل 16، ص 42.
[9] . یادنامه شهید مدرس، ص 74.
10مدرس مجاهدی شکست ناپدیر، ص 33.
11 مقاله شخصیت علمی و فقهی مدرس، ابوالفضل شکوری (مندرج در کتاب مدرس، ج 2).
منبع: andisheqom.com