معرفی هیئت و روستای علاقه

وبلاگ هیئت جوادالائمه (ع) علاقه ایهای مشهد

معرفی هیئت و روستای علاقه

وبلاگ هیئت جوادالائمه (ع) علاقه ایهای مشهد

زندگینامه علامه محمد تقی جعفری

 

 

 

 

علامه محمد تقی جعفری
استاد علامه محمد تقی جعفری قدس سره به سال 1304 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد و پس از تحصیلات عالیه علوم اسلامی در شهر تبریز، تهران، قم و نجف اشرف در محضر آیات عظام، میرزا فتاح شهیدی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ کاظم شیرازی، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم کسب فیض نمود.
تا حال حاضر بیش از هشتاد اثر از آثار استاد به طبع رسیده است و چاپ بعضی از آنان همچون شرح مثنوی در 15 جلد مکرر را تجدید گردیده است. ضمناً تحت نظارت ایشان و طی 12 سال کاملترین کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد رحلی تحت عنوان «از دریا به دریا» منتشر شده است.
از آثار برجسته ایشان شرح و تفسیر بر نهج البلاغه می باشد که 27 جلد آن به زبان فارسی چاپ و منتشر شده است. دیگر اثر نفیس استاد جعفری، در زمینه بررسی و مقایسه افکار مولانا با فلسفه ها و جهان بینی های شرق و غرب می باشد که تحت عنوان مولوی و جهان بینی ها چاپ شده است.
در زمینه حقوق بشر و مقایسه آن با حقوق بشر در اسلام، کتاب مفصل و مشروحی به قلم ایشان منتشر شده که نظریات جدید آن در کنفرانس اسلامی طرح ومورد استفاده قرار گرفته است. کتاب مزبور به زبان انگلیسی نیز ترجمه و چاپ شده است و به زبان ژاپنی توسط یکی از اساتید دانشگاه ناکویا در دست ترجمه است.
بیش از 60 کتاب و مقاله دیگر استاد علامه جعفری هنوز منتشر نشده و در آینده به طبع خواهند رسید. که به این ترتیب مجموعه آثار منتشر نشده ایشان متجاوز از 150 عنوان می گردد. کتاب های ایشان در زمینه های: فقه، علوم سیاسی، روان شناسی، علوم تربیتی، معارف اسلامی، نظریه زیبایی و هنر در اسلام مباحث فلسفی و کلامی، مشحون از آرا و نظریات ابتکاری و بدیع است.
تاکنون ده ها نویسنده، استاد و محقق و متفکر از سراسر جهان با ایشان مذاکرات علمی  داشته اند که بیش از 50 فقره از این مذاکرات در 2 جلد کتاب تحت عنوان «تکاپوی اندیشه ها» منتشر شده است.
لازم به ذکر است که مکاتبات علمی علامه جعفری با برتراند راسل فیلسوف شهیر انگلیسی که طی آنها، استاد جعفری به برخی از نظریات راسل انتقاد وارد ساخته، در بعضی از کتاب های ایشان مثل: نقد و بررسی افکار راسل، توضیح و بررسی مصاحبه راسل ـ وایت مکرر به چاپ رسیده است. همچنین کتابی تحت عنوان «بررسی و نقد سرگذشت اندیشه ها» حاوی تحلیل و نقد نظریات آلفرد نورث وایتهد پدر منطق ریاضی که یکی از بزرگترین فلاسفه اروپا می باشد، چاپ و منتشر شده است.
ضمناً کتاب هایی به قلم ایشان در نقد و تحلیل فلسفه پوزیتیویستی و نئوپوزیتیویستی معاصر غرب چاپ و منتشر شده است. که از آن جمله می توان به شرح و نقد نظریات کانت، هگل، دکارت و دیوید هیوم اشاره نمود.
استاد فقید علامه محمد تقی جعفری (ره) بر اثر بیماری در تاریخ 25/8/1377 به رحمت ایزدی پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد
فهرست آثار علامه محمدتقی جعفری (قدس سره)
در فقه:
1ـ رسائل فقهی که شامل مطالب زیر است:
ـ طهارت اهل کتاب
ـ ذبایح اهل کتاب
 ـ عدم انحصار زکات در موارد نه گانه
 ـ قاعده لاضرر و لاضرار
ـ حلیت و حرمت گوشت انواع حیوانات
ـ حقوق حیوانات در فقه اسلامی
ـ کیفر سرقت در اسلام
ـ مقایسه حقوق بشر در اسلام و غرب
ـ بحثی درباره امر به معروف و نهی از منکر
ـ حرمت سقط جنین
ـ مسئولیت مدنی ناشی از جرم کودکان بزهکار در فقه و حقوق اسلامی
2ـ حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
3ـ الرضاع
در فلسفه:
1ـ جبر و اختیار
2ـ مجموعه مقالات که شامل موضوعات زیر است:
ـ برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
ـ برهان کمالی (وجویی) در اثبات خدا
ـ هدف زندگی
ـ مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالکیت
ـ حرکت و تحول
ـ حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
ـ طبیعت و ماورای طبیعت
ـ علم در خدمت انسان
ـ رابطه علم و حقیقت
ـ علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
ـ علم از دیدگاه اسلام
ـ امید و انتظار
3ـ ارتباط انسان و جهان
4ـ ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
5ـ نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی
ـ مفاهیم و اندیشه های مجرد
ـ خویشتن
 ـ علیت
ـ استی و بایستی
7ـ بررسی و نقد برگزیده افکار راسل
8ـ زیبایی وهنر از دیدگاه اسلام
9ـ حکمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام) این کتاب ترجمه و تفسیر فرمان مبارک حضرت امیر المؤمنین (ع) به مالک اشتر است.
10ـ بررسی و نقد کتاب (سرگذشت اندیشه ها) که مهمترین کتاب آلفرد نورث وایتهد در فلسفه مغرب زمین است.
11ـ پیام خرد،‌ این کتاب حاوی تعدادی از سخنرانی های بین المللی می باشد که به عنوان نمونه می توان به سخنان ایشان تحت عنوان (تقسیم بندی فلسفه ها) در یونان در دانشگاه آتن اشاره نمود.
پس از این سخنرانی و بیان این تقسیم بندی جدید در فلسفه، آقای پروفسور «موچوبولوس» استاد بزرگ فلسفه در دانشگاه آتن درباره استاد علامه جعفری این مطالب را بیان کرد: همان گونه که در معرفی استاد گفتم: ایشان بسیار عمیق به مسائل می نگرند. امروز شما آقایان و خانم ها با سخنرانی علامه جعفری می توانید این موضوع را تأئید کنید که استاد علامه جعفری تقسیم بندی جدیدی را که برای علم و فلسفه و انواع آن مطرح کرده اند بسیار جالب است و با توجه به افکار ایشان می توان خطوط اصلی فلسفه و وظایف آینده فیلسوف را تعیین کرد.
12ـ فلسفه دین
13ـ تحقیقی در فلسفه علم
14ـ فلسفه و هدف زندگی
15ـ فلسفه و نقد سکولاریزم
16ـ مقدمه ای بر فلسفه
17ـ مولوی و جهان بینی ها
18ـ تعاون الدین و العلم
19ـ الامر بین الامرین
20ـ نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفه القدیمه و الحدیثه
21ـ آفرینش و انسان
22ـ موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
در عرفان:
1ـ عرفان اسلامی
2ـ آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
3ـ نیایش امام حسین (ع) در صحرای عرفان (به زبان فارسی و عربی)
4ـ تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
5ـ حضرت علی (ع) و عرفان
6ـ علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی
در علم النفس:
1ـ آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
2ـ وجدان
در معارف اسلامی:
1ـ ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد)
2ـ ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
3ـ انسان در دیدگاه قرآن
4ـ مبدا اعلا
 5ـ امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
6ـ شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی
7ـ علم از دیدگاه علی
8ـ علم و دین در حیات معقول
9ـ اخلاق و مذهب
10ـ شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها:
1ـ سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)
2ـ حکمیت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس یو روسی)
3ـ تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
4ـ از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)
در مباحث علمی:
1ـ عمل تجوید ذهن
2ـ بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه ای و ترکیبی
3ـ دانش ها و ارزش ها در مجرای قوانین علمی
در مدیریت:
1- انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش های معاصر
 در فرهنگ:
1ـ فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
 2ـ طرحی برای انقلاب فرهنگی
منبع:aviny.com

زندگینامه ی شهید آیة الله سید حسن مدرس

                          

 

 

 

 

 زندگینامه ی شهید آیة الله سید حسن مدرس رحمت الله علیه(1)
فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیة الله سید حسن مدرس یکی از چهره‎های درخشان تاریخ تشیع بشمار می‎رود که زندگی و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیری‎های سیاسی و اجتماعی وی می‎تواند برای مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبی است. او موقعیت خود راسراسر در راه اعتلای اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامی و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.

همان گونه بود که می‎گفت و همانطور گفت که می‎بود. سرانجام به موجب آنکه با عزمی راسخ چون کوهی استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطه‎گری استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وی را به ربذه خواف تبعید نمودند و در کنج عُزلت و غریبی این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.
این نوشتار اشاره‎ای کوتاه به زندگی ابرمردی است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیّر واداشت.اگر ما به ذکر نامش می‎پردازیم و خاطره‎اش را ارج می‎نهیم بدان علت است که وی پارسایی پایدار و بزرگواری ثابت قدم بود که لحظه‎ای با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامی مدت عمرش ساده زیستن، تواضع، قناعت و به دور بودن از هر گونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوی را کسب کرد.
ولادت و تحصیلات
شهید سید حسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی و نسب نامه‎ای که حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره) تنظیم نموده از سادات طباطبایی زواره است که نسبش پس از سی و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ می‎رسد. یکی از طوایفی که مدرس گل سرسبد آن به شمار می‎رود طایفه میرعابدین است این گروه از سادات در دهکده ییلاقی «سرابه» اقامت داشتند.

سیداسماعیل طباطبائی (پدر شهید مدرس) که از این طایفه محسوب می‎گشت و در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود، برای آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زواره‎ای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کرده، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سید کاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبائی زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد.

ثمره این پیوند با میمنت فرزندی بود که به سال 1278 ق. چون چشمه‎ای پاک در کویر زواره جوشید. پدر وی را حسن نامید. همان کسی که مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعه‎هایی نوشیدند. پدرش غالباً در «سرابه» به امور شرعی و فقهی مردم مشغول بود ولی مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش بسر می‎بردند تا آنکه حادثه‎ای[1] موجب شد که پدر فرزندش را که شش بهار گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش میرعبدالباقی ببرد و محله فضل آباد این شهر را به عنوان محل سکونت خویش برگزیند. این در حالی بود که میر عبدالباقی قبلاً از زواره به قمشه مهاجرت کرده و در این شهر به فعالیتهای علمی و تبلیغی مشغول بود.[2]
سید عبدالباقی بیشترین نقش را در تعلیم سید حسن ایفا نمود و او را در مسیر علم و تقوا هدایت کرد و به هنگام مرگ در ضمن وصیت نامه‎ای سید حسن را بر ادامه تحصیل علوم دینی تشویق و سفارش نمود زمانی که سید عبدالباقی دارفانی را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود.[3] وی در سال 1298 ق. به منظورادامه تحصیل علوم دینی رهسپار اصفهان گردید و به مدت 13 سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از سی استاد را درک کرد.[4] ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی آموخت.

در محضر آخوند ملامحمدکاشی کتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل نمود. یکی از اساتیدی که دانش حکمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت حکیم نامدار میرزا جهانگیر خان قشقایی است.[5]
مدرس در طول این مدت در حضور آیات عظام سیدمحمدباقر درچه‎ای و شیخ مرتضی ریزی و دیگر اساتید در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و در اصول آنچنان مهارتی یافت که توانست تقریرات مرحوم ریزی را که حاوی ده هزار سطر بود، بنگارد. شهید مدرس چکیده زندگینامه تحصیلی خود را در حوزه علمیه اصفهان در مقدمه شرح رسائل که به زبان عربی نگاشته، آورده است.

وی پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در شعبان 1311 ق. وارد نجف اشرف شد و پس از زیارت بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت و تشرف به حضور آیة الله میرزای شیرازی در مدرسه منسوب به صدر سکونت اختیار نمود و با عارف نامدار حاج آقا شیخ حسنعلی اصفهانی هم حجره گردید.

مدرس در این شهر از جلسه درس آیات عظام سید محمد فشارکی و شریعت اصفهانی بهره برد و با سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد صادق طباطبائی و شیخ عبدالکریم حائری، سید هبة الدین شهرستانی و سید مصطفی کاشانی ارتباط داشت و مباحثه‎های دروس خارج را با آیة الله حاج سید ابوالحسن و آیة الله حاج سید علی کازرونی انجام می‎داد.

                               


مدرس به هنگام اقامت در نجف روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته به کار می‎پرداخت و درآمد آن  را در پنج روز دیگر صرف زندگی خود می‎نمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأیید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر به سال 1318 ق. (در چهل سالگی) از راه ناصریه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختیاری راهی اصفهان گردید.
دوران تدریس
مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت کوتاه در قمشه خصوصاً روستای اسفه و دیدار با فامیل و بستگان، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترک و در این شهر اقامت نمود. وی صبحها در مدرسه جدة کوچک (مدرسه شهید مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جدة بزرگ درس منطق و شرح منظومه می‎گفت و در روزهای پنجشنبه طلاب را با چشمه‎های زلال حکمت نهج‎البلاغه آشنا می‎نمود. تسلط وی به هنگام تدریس در حدّی بود که از این زمان به «مدرس» مشهور گشت.

وی همراه با تدریس با حربة‌ منطق و استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مرم به ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت کرد.
زمانی پس از شکست کامل قوای دولت در درگیری با نیروهای مردمی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد. صمصام السلطنه که به عنوان فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری نقش مهمی در ماجرای مشروطیت داشت در رأس حکومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر مخارج قوا و خساراتی را که در جنگ با استبداد قاجاریه به ایشان وارد آورده بود به عنوان غرامت از مردم اصفهان آنهم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس که در جلسه انجمن ولایتی اصفهان حضور داشت و نیابت ریاست آن را عهده دار بود با شنیدن این خبر بشدت ناراحت شد و گفت حاکم چنین حقی را ندارد و اگر شلاق زدن حدّ شرعی است پس در صلاحیت مجتهد می‎باشد و آنها (حاکمان قاجار) دیروز به نام استبداد و اینها امروز به نام مشروطه مردم را کتک می‎زنند.
صمصام السلطنه با مشاهده این وضع دستور توقیف و تبعید مدرس مبارزه را صادر کرد امّا وقتی ماجرای تبعید این فقیه به گوش مردم اصفهان رسید کسب و کار خود را تعطیل و به دنبال مدرس حرکت کردند. این وضع کارگزاران صمصام را بشدت نگران کرد و خشم مردم، حاکم اصفهان را ناگزیر به تسلیم نمود و با اجبار و از روی ناچاری در اخذ مالیات و دیگر رفتارهای خود تجدید نظر کرد و مدرس هم در میان فریادهای پرخروش مردم که می‎گفتند «زنده باد مدرس»، به اصفهان بازگشت.
مدرس در ایام تدریس به وضع طلاب و مدارس علمیه و موقوفات آنها رسیدگی می‎کرد و متولیان را تحت فشار قرار می‎داد تا در آمد موقوفات را به مصرف طلاب برسانند. تسلیم ناپذیری او در مقابل کارهای خلاف و امور غیر منطقی برگروهی سودجود و فرصت طلب ناگوار آمد و تصمیم بر ترور او گرفتند. امّا با شجاعت مدرس و رفتار شگفت‎انگیز او این ترور نافرجام ماند و افراد مذکور در اجرای نقش مکارانة خودناکام ماندند.[6]
آیة الله شهید سید حسن مدرس در سنین جوانی به مقام رفیع اجتهاد رسید و از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله علمیه خود نشد، در فقه و اصول و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار نهاد و آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره) تألیفات فقهی او را ستوده و افزوده است که: از مدرس اجازه نقل حدیث داشته است.[7]
آیة الله حاج سید محمدرضا بهاء‎الدینی در مصاحبه ای اظهار داشته است مرحوم مدرس یک رجل علمی و دینی و سیاسی بود و این گونه فردی مهمتر از رجل علمی و دینی است. زیرا این مظهر ولایت است که اگر ولایت و سیاست مسلمین نباشد دیگر فروع اسلامی تحقق کامل نمی‎یابد.[8]
مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز نمود و تأکید کرد که کار اصلی من تدریس است و سیاست کا ر دوم من است.[9] وی در 27 تیر ماه 1304 ش. که عهده‎دار تولیت این مدرسه گشت برای اینکه طلاب علوم دینی از اوقات خود استفاده بیشتری نموده، و با جدیت افزونتری به کار درس و مباحثه بپردازند برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظام نامه‎ای تدوین کرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد و برای احیا و آبادانی روستاها و مغازه‎های موقوفه مدرسه زحمات زیادی را تحمل کرد.
عصرهای پنجشنبه اغلب در گرمای شدید تابستان به روستای اطراف ورامین رفته و خود قناتهای روستاهای این منطقه را مورد بازدید قرار می‎داد و گاه به داخل چاهها می‎رفت و در تعمیر آنها همکاری می‎کرد و از اینکه با چرخ از چاه گل بکشد هیچ ابایی نداشت. 10
در این مدرسه شخصیتهایی چون آیة الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، آیة الله سید مرتضی پسندیده (برادر بزرگتر حضرت امام)، شیخ محمد علی لواسانی و... تربیت شدند.11

-------------------------------------


پی نوشت:
[1] . در این مورد نگاه کنید به مقاله طفولیت مدرس، به قلم محیط طباطبائی، مجله محیط، شماره دوم، سال اول، مهر 1321.
[2] . مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، عبدالعلی باقی، ص 26.
[3] . اعیان الشیعه، سیدمحسن امین، ج 5، ص 21.
[4] . همان مأخذ.
[5] . مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 160 و 161.
[6] . مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج اول، ص 29 و 213، مدرس شهید نابغه ملی ایران، دکتر علی مدرسی، ص 45 و 47؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 130.
[7] . مدرس قهرمانی آزادی، حسین مکی، ج 2، به نقل از یادنامه مدرس، ص 129.
[8] . مجله حوزه، سال سوم، شماره مسلسل 16، ص 42.
[9] . یادنامه شهید مدرس، ص 74.
10مدرس مجاهدی شکست ناپدیر، ص 33.
11 مقاله شخصیت علمی و فقهی مدرس، ابوالفضل شکوری (مندرج در کتاب مدرس، ج 2).
منبع: andisheqom.com

 

زندگینامه امام خمینی-بیوگرافی امام خمینی

                                           

 

امام خمینی در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى ) در شهرستان خمیـن از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله علیها, روح الله المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .

او وارث سجایاى آبا و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الله العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نایل آمـده بـود به ایران بازگشت و در خمیـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیکه بیـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت,طاغوتیان و خـوانیـن تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئیهایشان به مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسیر خمیـن به اراک وى را به شهادت رسانـدنـد.

بدیـن ترتبیب امام خمینى از اوان کـودکى با رنج یتیمىآشنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مکرمه اش ( صاحبه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

 

هجـرت امام خمینی به قـم و تحصیل دروس تکمیلـى:

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینـى نیز رهسپـار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اساتید حـوزه قـم طـى کرد.

ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:

میرزا محمد ثقفی تهرانی در زمان تحصیل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح ‌الله مصطفوی خمینی (حضرت امام) که در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد که همین آشنایی، واسطه‌ ازدواج امام خمینی(ره) با بانو ثقفی در سال 1308 شمسی شد.

امام خمینی در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.


ثمره این ازدواج تولد سید مصطفی، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سید احمد در 26 اسفند 1324 و خانم‌‌ها سیده فریده‌،‌ سیده زهرا و سیده صدیقه بود.

 

 

                                      

 

 

 

پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نتیجه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه علمیه عازم قـــم گردید. در این زمان, امام خمینـى به عنـوان یکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که براى نخستیـن بار مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فقیه بازگـو نمود .

 

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام:

روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینـش اعتقادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیاسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ایشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سیر تکاملى آن به مـوازات تکامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از یکسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایران و جـوامع اسلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مختلف ادامه یـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتى فرصتـى پـدید آورد تا امام خمینی در رهبـریت قیام و روحـانیت ایفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتیب قیام سراسرى روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 با دو ویژگـى برجسته یعنى رهبرى واحد امام خمینى و اسلامـى بـودن انگیزه ها, و شعارها و هدفهاى قیام, سرآغازى ششـد بر فصل نـویـن مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد

امام خمینـى خاطـره خـویـش از جنگ بیـن الملل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هر دو جنگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچک بـودم لکـن مدرسه مى رفتـم و سربازهاى شـوروى را در همان مرکزى که ما داشتیـم در خمیـن, مـن آنجا آنها را مى دیدم و ما مورد تاخت و تاز واقع مى شدیـم در جنگ بیـن الملل اول.

 

پـس از رحلت آیه الله العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه.ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهدید مى کرد. علماى متعهد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیه قـم را آیات عظام : سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سید محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله علیهم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجـردى شخصیت علمـى بـرجسته اى بـود که مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مرحوم حایرى و حفظ کیان حـوزه باشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیه الله حایرى و از جمله امام خمینـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام خمینیدر دعوت از آیه الله بروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.


امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با همکارى آیه الله مـرتضـى حایـرى تهیه کرد و به آیه الله بروجردى (ره) پیشنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت .

اما رژیـم در محاسباتـش اشتباه کرده بود. لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى که به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن کریـم و مرد بـودن انتخاب کنندگان و کاندیداها تغییر مـى یافت در 16 مهر 1341 ه.ش به تصـویب کـابینه امیـر اسـد الله علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى دیگر بـود. حذف و تغییر دو شـرط نخست دقیقا به منظور قانـونـى کـردن حضـور عناصر بهایـى در مصادر کشـور انتخاب شـده بـود. چنانکه قبلا نیز اشاره شد پشتیبانى شاه از رژیـم صهیـونیستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرأیل شرط حمایتهاى آمریکا از شاه بـود. نفوذ پیروان مسلک استعمارى بهأیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمینـى به همراه علماى بزرگ قـم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور پـس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .

نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شاه و گوشزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیه در ایـن شـرایط بسیار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آمیز علما به شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافهاى امام خمینـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود.

بدیـن ترتیب ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتـى تجربه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بویژه ازآن جهت بـود که طى آن ویژگیهاى شخصیتـى را شناختنـد که از هر جهت براى رهبـرى امت اسلام شایسته بـود. با وجـود شکست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمرکا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه یافت. شاه در دیماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش ر بر شمرد و خـواستار رفراندوم شد . امام خمینى بار دیگر مراجع و علماى قـم را به نشست و چاره جویى دوباره فراخواند .

با پیشنهاد امام خمینى عید باستانـى نـوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضرت امام خمینى از انقلاب سفید شاه به انقلاب سیاه تعبیـر و همسـویـى شـاه بـا اهـداف آرمیکا و اسرایل افشا شده بـود . از سوى دیگر, شاه در مورد آمادگى جامعه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریکا به مقامات واشنگتـن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفیـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسیار گران مىآمد .

امام خمینى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنـوان عامل اصلـى جنایات و همپیمان با اسـرأیل یاد مـى کـرد و مـردم را به قیام فرا مـى خواند. امام خمینى در سخنرانى خـود در روز دوازده فروردیـن 1342 شدیدا از سکـوت علماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انتقاد کرد و فرمود : امروز سکـوت همراهى با دستگاه جباراست حضـرت امام روز بعد ( 13 فـروردیـن 42 ) اعلامیه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منتشر ساخت . راز تإثیر شگفت پیام امام خمینى و کلام امام در روان مخاطبینـش که تا مرز جانبازى پیـش مـى رفت را باید در همیـن اصالت انـدیشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـأبه اش بـا مـردم جستجـو کـرد .

سال 1342 با تحریـم مراسـم عید نوروز آغاز و با خـون مظلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمریکا اصرار مـى ورزید و امام خمینى بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخـالتهاى آمـریکـا و خیـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فروردیـن 1342 آیه الله العظمـى حکیـم از نجف طـى تلگرافهایى به علما و مراجع ایران خـواستار آن شد که همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت کنند. این پیشنهاد براى حفظ جان علماوکیان حـوزه ها مطرح شده بود .

حضرت امام خمینى بـدون اعتنا به ایـن تهدیـدها, پاسخ تلگراف آیه الله العظمى حکیـم را ارسال نمـوده و در آن تإکید کرده بـود که هجرت دسته جمعى علما و خالـى کـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .

امام خمینـى در پیامـى( به تایخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فیضیه بـر همـراهـى علما و ملت ایران در رویارویـى سـران ممـالک اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأیل غاصب تـإکیـد ورزیـــد وپیمـانهاى شـاه و اسـرأیل را محکـوم کرد .

قیام 15 خرداد:

ماه محرم 1342 که مصادف با خرداد بـود فرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهایت استفاده را در تحـریک مردم به قیام علیه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .

امام خمینى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فیضیه نطق تاریخـى خـویـش را که آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد کرد .

در همیـن سخنرانى بـود که امام خمینى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى کنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نیصحت مى کنم دست بردار از این کارها, آقا اغفال مى کنند تو را. مـن میل ندارم که یک روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شکر کنند ... اگر دیکته مى دهند دستت و مى گـویند بخـوان, در اطـرافـش فکـر کـن .... نصیحت مرا بشنـو ... ربط ما بیـن شاه و اسرأیل چیست که سازمان امنیت مـى گـوید از اسرأیل حـرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرأیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش کـردن قیام را صادر کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها کماندوى اعزامـى از مرکز, منزل حضرت امام خمینى را محاصره کردند و ایشان را در حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیر و سـراسیمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى کـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگیرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .

نزدیکترین ندیم همیشگى شاه, تیمسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بکارگیرى تجربیات و همکارى زبده ترین مإموریـن سیاسى و امنیتى آمریکا براى سرکـوب قیام و همچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواک در ایـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضیح داده است که چگـونه شاه و ژنرالهایـش دیـوانه وار فرمان سرکـوب صادر مى کردند .

امام خمینـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگیرى امام خمینى  و کشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قیام ظاهرا سرکوب شد. امام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـویان, با شهامت و اعلام اینکه هیئت حاکمه در ایـران و قـوه قضأیه آنرا غیر قانـونـى وفاقـد صلاحیت مـى داند, اجتناب ورزید. در شامگاه 18 فروردیـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشکـوهـى در مـدرسه فیضیه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مشتـرک امام خمینـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمینـى در همیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیه اى انقلابـى صادر کرد و درآن نـوشت : دنیا بـدانـد که هر گرفتارى اى که ملت ایـران و ملل مسلمیـن دارنـد از اجـانب است, از آمـریکاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریکـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریکـاست که از اسـرأیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى کنـد. آمریکاست که به اسرأیل قـدرت مـى دهـد که اعراب مسلـم را آواره کند. افشاگرى امام خمینى علیه تصـویب لایحه کاپیتـولاسیون, ایران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .

از طـرف دیگـر به مـوجب سنـدهـایـى که بعد از پیــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, کسانـى همچـون آقاى شریعتمدارى در ایـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعیت و نفـوذ خـود استفاده کرده و کـوشیدنـد تا طـرفـداران خـویـش را وادار به سکـوت و عدم حمایت از دعوت امام خمینى نمایند . سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمینى در قـم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام خمینى بازداشت و به همراه نیروهاى امنیتى مستقیما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هـواپیماى نظامى که از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوریـن امنیتى و نظامى به آنکارا پـرواز کـرد. عصـر آنـروز ساواک خبـر تبعیـد امام خمینى را به اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.

علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در ایـن مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکست و در غیاب امام خمینـى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد. اقامت اجبارى در تـرکیه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـرکیه به عراق:

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم, کشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود به بغداد براى زیارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى کاظمیـن, سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینـى در نجف در شـرایطـى آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت اما مخالفتها و کارشکنیها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رویارو بلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام خمینى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرایط مبارزه در ایـن سالها به تلخى تمام یاد کرده است. ولى هیچیک از ایـن مصـأب و دشـواریها نتـوانست او را از مسیـرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد .

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فقه خـویـش را با همه مخالفتها و کارشکنیهاى عناصـر مغرض در آبان 1344 در مسجـد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت .

حوزه درسى ایشان به عنـوان یکى از برجسته تریـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمینـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پیکهایى به ایران, ارتباط خویـش را با مبارزیـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمینى در تمام دوران پـس از تبعید, علیرغم دشواریهاى پدید آمـده, هیچگاه دست از مبارزه نکشیـد, وبا سخنـرانیها و پیامهاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفتح فلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خـویـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همیـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زکات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .

اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو کشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایرانیان مقیـم این کشـور را در بدتریـن شرایط اخراج کرد. حزب بعث بسیار کوشید تا از دشمنى امام خمینى با رژیـم ایران در آن شرایط بهره گیرد .

چهار سال تـدریـس, تلاش و روشنگرى امام خمینـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینک در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیشمار داخل کشـور مخاطبیـن زیادى در عراق, لبنان و دیگـر بلاد اسلامـى بـودنـد که نهضت امام خمینـى را الگـوى خـویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ):

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدااقدامات ایـن رژیـم را محکـوم نمود. حضرت امام خمینى در اعتراض به شرایط پیـش آمده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حکـام بغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امام خمینى در آن شـرایط اجـازه خـروج نـدادنـد .

سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد, مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهـى و سیاسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژیم بودند .

شاه در ادامه سیاستهاى مذهب ستیز خـود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى کشـور را از مبدإ هجرت پیامبر اسلام به مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـییر داد. امام خمینى در واکنیشى سخت, فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایه شاهنشاهـى داد. تحریـم استفاده از ایـن مبدإ موهوم تاریخى همانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قیـام مـردم:

امام خمینـى که به دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهایت بهره بـردارى را کـرد. امام خمینى در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام کرد : اکنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است که باید مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـویان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جایـى درنگ از آن استفاده کنند و بى پرده بپا خیزند .

شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شکـوهـى که در ایران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى توهیـن آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ایـن مقاله, به قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد که طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاک و خـون کشیـده شـدنـد . شاه علیـرغم دست زدن به کشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش کند .

او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریکا به کـودتاى نظامـى ارزیابـى مى کرد .

هجـرت امـام خمینـى از عراق به پـاریـس:

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیویورک تصمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران, عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد .

روز 12 مهر ,امام خمینى نجف را به قصد مرز کـویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیـم ایران از ورود امام خمینى به ایـن کشـور جلوگیرى کـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمینى به لبنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم به هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهر ایشان وارد پاریس شدند .

و دو روز بعد در منزل یکى از ایرانیان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعالیت سیاسـى به امام خمینى ابلاغ کـردنـد. ایشان نیز در واکنشـى تنـد تصـریح کـرده بـود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعاى دمکراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ایـن کشور به آن کشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد .

امام خمینى در دیماه 57 شوراى انقلاب را تکشیل داد. شاه نیز پـس از تشکیل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى کـابینه بختیار در روز 26 دیماه از کشـور فـرار کرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایکـوبى پرداختند .

بـازگشت امـام خمینـى به ایـران پـس از 14 سـال تبعیـد:

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام خمینى در بازگشت به کشور منتشر شد. هر کـس که مى شنید اشک شـوق فرو مـى ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامهایى به مردم ایران گفته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشت ساز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت بختیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نیاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد کشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ایـران چنـان عظیـم و غیـر قـابل انکـار بــود که خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعتراف شـده و مستقبلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد کردند .

سرنگونى نظام شاهنشاهى و پیروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن یوم الله:

روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نیروى هـوایى در محل اقامت امام خمینى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ایشـان بیعت کـردند.

سفارت آمریکا و شـوروى بـوسیله ساواکیها و پـس مانده هاى رژیـم شاه و با تحریک گروهکهاى کمـونیستـى به اصطلاح مجاهدین خلق ( منافقیـن ) در حـرکتهاى ایذایـى علیه انقلاب مشـارکت فعال داشتنـد . گـروهک تروریستـى فرقان , اندیشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاریخ 12/2/58 و آیه الله قاضـى طباطبایى 10/ 8/58 و دکتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور کـرد و در تـرور آقـایان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبیلـى نـاکـام مـاند .

کمتر از دو ماه از پیروزى انقلاب نمـى گذشت که 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردین سال 58 در یکـى از آزادتـریـن انتخـابـات تـاریخ ایـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپى براى تدویـن و تصـویب قانـون اساسـى و انتخاب نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گردید .

امام خمینى پـس از پیروزى انقلاب در تاریخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بیمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ایـن شهر بود . حضرت امام خمینى پس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساکـن شد و سپـس در تاریخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمایل خـود به منزلـى محقر متعلق به یکـى از روحـانیـون ( حجه الاسلام ) سیـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مکـان کـرد و تـا زمـان رحلت در همین منزل ماند .

در انتخابات اولیـن دوره ریاست جمهورى ایران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حالیکه امام خمینـى در بیمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پیشـى گرفت . او که در آستانه پیـروزى انقلاب به کشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانیهاى و ارأه کتابهاى خـویـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى کرد .

امام خمینى در مراسـم حکم تنفیذ ریاست جمهورى وى فرمودند : مـن یک کلمه به آقاى بنى صدر تذکر مى دهم . این کلمه براى همه است: (( حب الدنیا راس کل خطیئـه)) کیـش شخصـیت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بکـار گیـرى ایـن نصیحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افکنیهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .

سرانجام امام خمینى طـى حکمـى کـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى کل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى کفایتى وى داد .

از این پـس منافقیـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعالیتهاى تروریستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تیمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروریستـى منافقیـن قرار داشت . ایـن حزب پـس از پیـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـایان : خـامنه اى , دکتـر بهشتـى , دکتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبیلى به منظور سازماندهى نیروهاى مومـن به راه امام خمینى و مقـابله بـا تحـرکات گـروهکهاى سیاسـى ضـد انقلاب تشکیل شده بود .

آیه الله خامنه اى روز 6 تیر ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى که منافقیـن در مسجـد ابـاذر تهران کـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گردیـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظیـم به وقـوع پیوست . 72 تـن از کار آمدتریـن عناصر نظام اسلامى و یاران امام خمینى که در میان آنان رئیـس دیوانعالى کشـور ( دکتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئولیـن قـوه قضـأیه وجمعى از منتفکـریـن و نـویسنـدگان و نیروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى که عامل نفوذى سازمان منافقیـن کار گذاشته بود , شهید شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهریـور 1360 آقاى محمد على رجایـى چهره محبـوب مردم ایران که بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به ریاست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دکتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزیر ) در محل کار خـویـش با انفجار بمبى دیگر به شهادت رسیدند .

منافقین در نظر مردم ایران منفورتریـن مجرمینى هستند که هیچگاه جنایات جانیان مشهور تـاریخ معاصـر ایـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتریـن شخصیتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئیـس جمهور و نخست وزیر ایران , چهره هاى برجسته دیگرى نیز بـوسیله اقـدامات تروریستـى منافقیـن از مردم ایران گرفته شـدنـد که مـى تـوان از ترور آیه الله صـدوقـى امام جمعه یزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آیه الـله دستغیب امام جمعه شیراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آیه الله مدنـى امام جمعه تبـریز ( 20 / 6 / 60 ) , آیه الله قـدوسـى به همراه سرتیپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصیت روحـانـى دیگـر نام بـرد که هـر یک در منطقه اى وسیع از ایران بـر دلهاى مـردم حکـومت داشتنـد و نقـش آفـرینـان نهضت امـام خمینـى بـودند.

جنگ تحمیلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمینى و ملت ایـران:

شکست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سیاسـى که از سـوى آمـریکا در جهان پیگیرى مـى شـد و شکست ایـن کشـور در عملیات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمریکا , و ناکامى در تجزیه کردستان , هیئت حاکمه ایـن کشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عیار سـوق مـى داد

روحیه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو کشـور نیز شرایطـى ا یدهآل براى آمریکا پـدیـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ایران چـراغ سبز داده و فرمان عملیات را صادر کند .

به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهریـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـویـش را در طول 1280 کیلومتر مرز مشترک از شمالى تریـن نقطه مـرز مشتـرک با ایران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ایران آغاز کرد . همزمان هـواپیماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق دیگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران کـردند.

ارتـش ایران که بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسیب دیده و از هـم گسیخته بـود , دوران اولیه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.

سپاه تازه تإسیـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى که به فـرمان امام خمینـى تشکیل شـده بود در آغاز راه بـود و نیـرو , تجهیزات , و تجـربه کـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.

نخستیـن واکنشهاى امام خمینى واولین پیامها و سخنرانیهاى امام خمینى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصیت وى و نــوع فرماندهـى او بسیار جالب تـوجه است که در اینجا مجال بازگـویـى ظرافتها و ویژگیهاى آن نیست . امام خمینى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر کرد .

قبلا فرمان امام خمینى مبنى بر بسیج عمومى و تشکیل ارتـش بیست میلیونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ایـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسیجیـان به جبهه هـا فضـاى ایـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقیتهاى پیاپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شکست را در جبهه بعثیها نمایان ساخت .

انـواع سلاحهاى پیشرفته اى که حتـى در شـرایط صلح نیز تهیه آنها دشـوار و به چنـدیـن سال پیگیـرى و مذاکـره و امتیاز دادن نیاز داشت به سـرعت در اختیـار صـدام قـرار گرفت.

مـوشکهاى اگزوسه و هواپیماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمینى در شرایطـى دفاع مقدس ملت را هدایت مى کرد که جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمریکا و اروپا تحریـم تسلیحاتى شده بود و براى یافتـن یک قطعه هواپیماهایش مى بایست ماهها وقت صرف کند .

سقوط صدام به دست سپاه اسلام کوس شکست چندیـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اینک بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـریکا و شـوراى امنیت بـر مسـدود کـردن راه پیشروى رزمندگان ایرانـى و جلـوگیرى از سقـوط صدام متمرکز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنیت از تصویب گذشت . ایـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرایط قبلـى ایران براى ترک نبـرد را که از آغاز دفاع خـویـش بر آنها اصرار مـى ورزید ولـى سازمانهاى بیـن المللـى به امید پیروزى صدام زیر بار نمى رفتند , پذیرفته بـود

ایـن گروه در پایان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـویـش را مبنى بر آماده بـودن شـرایط بـراى اثبـات حقانیت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرک مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .

پیـام امـام خمینـى معروف به پیـام قبـول قطعنـامه تعبیـر امام خمینـى از پذیـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقایقـى ناگفته دارد و حاوى نکات ظریف بسیارى است که بیان آنها در ایـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذکر فـرازى از پیام امام خمینىدر ایـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ایـن است که مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مـى دیدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى که از ذکر آن فـعلا خـوددارى مـى کنـم و بـه امید خـداوند در آینده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور که مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد که اگر نبـود انگیزه اى که همه ما و عزت و اعتبار مـا بـایـد در مسیـر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شـود هرگز راضـى به ایـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرایـم گـواراتـر بـود.

اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ایـران نیز چنیـن بـوده و خـواهـد بـود ...

از جمله شگفتیهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ایـران آنکه در تمام ایـن مـدت مردم ایران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابیهاى به ارث مانده از رژیـم سابق هیچگاه از دست ندادنـد و در همیـن مـدت علاوه بر اداره کامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى کشـور از پروژه هاى عظیـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اکتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نیروگاههاى انرژى و بهسازى امور کشاوزرى و افزایـش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى کشـور و دیگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جدیت دنبال کردند .

امـام خمینـى در تــــاریخ 4 / 2 / 1368 به منظور اصلاح و تکمیل ارکان تشکیلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئیـس جمهور وقت ( حضرت آیه الله خـامنه اى ) هیئتـى از صـاحب نظران و کـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدویـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعیین شده در همیـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرایط رهبـرى , تمرکز در قـوه مجـریه و قضأیه و صـدا و سیما و وظایف مجمع تشخیص مصحلت نظام از اهـم ایـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاریخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اکثریت مطلق آرإ به تإیید ملت ایران رسید .

دفـاع از پیامبـر اسلام و ارزشهاى دینـى آخـریـن رویارویـى امام خمینى با غرب:

ماجـراى تـدویـن و انتشار وسیع کتاب مبتذل آیات شیطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمایت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود . امام خمینى با تـوجه به دلایل و واقعیتهاى فـوق در تاریخ 25 / 11 / 1367 در ضمـن چند سطر کـوتاه با صـدور حکـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشریـن مطلع از محتواى کفر آمیز ایـن کتـاب , انقلابـى دیگـر بـر پـا کرد.

سالهاى آخر عمر امام خمینى و حوادث ناگوار:

چند حادثه در ایـن سالها اتفاق افتاد که اثر آن بر روح و خاطرهامام خمینى سنگینى مى کرد . یکى از ایـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بیت الله الحرام در کنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.

در پهنه مسأل داخلى نیز شرایطـى که منجر به برکنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمینـى ( در تاریخ 8 / 1 / 68 ) گردیـد از جمله حوادث ناگوار دیگر بـود ) امام خمینى درآخریـن نامه اى که خطاب به وى نـوشت و منجر به پذیرش استعفا و برکنارى او از قأم مقام رهبرى گردید ایـن نکته را تصریح کرده بـود که او از ابتدا با انتخاب آقاى منتظرى به عنـوان رهبر آینده نظام اسلامـى مخالف بوده و ایشـان را فاقد طاقت لازم براى پذیرش این مسئولیت سنگیـن و خطیر و مشکل مى دانسته است .

 

رحلت امـام خمینـى :

 

 

                          

 

در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى کرد که تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گریه نکرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او , و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش , فـرا مـى رسید .امـام خمینـى خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.

 

 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از کار ایستـاد که میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیاء کرده بـود.

  

 

 

                            

 

************************

**************

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله

2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى کوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار کاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به ترکیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنکارا به بورساى ترکیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از ترکیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حرکت امام خمینى (ره) از سامرا به کربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى کویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.